آقای اسدا ملک یه چهارمضرابی زده بود به اسم "گریه لیلی". در دشتی و شور ما یه گوشه‌ای داریم به اسم "گریلی". گریلی رو کرده "گریه لیلی!". خود این کار ذوق می‌خواد. خیلی هم کار قشنگیه اون چهارمضراب. من به خود ملک گفتم و به آقای جواد معروفی هم گفتم که این کارو برای ارکستر تنظیم کنه. خود ملک اومد و قسمت ویولوو زد و محمودی خوانساری هم آوازشو خوند. من این غزلو برای این گریه‌ی لیلی ساختم:

چشم گریان تو نازم حال دیگرگون ببین 

گریه‌ی لیلی کنار بستر مجنون ببین

بر نتابید این دل نازک غم هجران دوست 
یارب این صبر کم و آن محنت افزون ببین

پیر پرنیان اندیش. سایه

پ.ن: بعد از چند روز سخت با هم در یک رستوران قرار گذاشتیم. رستوران قطعه‌ی "سلام تنهایی دوست قدیمی‌ام" از سایمون و گارنفنکل را گذاشته بود. موسیقی را می‌شناخت. به من گفت که میدونی در این شعر عجیب کدام قسمتش را از همه بیشتر دوست دارم؟ آنجا که می‌گوید در میان این همه شلوغی و کلمات اما هیچ کس پیدا نشد که "جرأت کند که صدای سکوت را بشکند". این "صدای سکوت" که میگه من یاد تو می‌افتم. چقدر زود داریم پیر می‌شیم. نه؟

Hear my words that I might teach you
Take my arms that I might reach you
But my words like silent raindrops fell
And echoed in the wells of silence

 

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

خریدوفروش دانشگاه قوچان سلام تکنولوژی! سي آر ام رمان رایگان طراحی سایت | سارین وب مخزن کلام Colemanu9eih7zv local خلاصه کتاب فراگرد تنظیم تا کنترل بودجه اسفندیار فرج وند گروه علمی پژوهشی علوم آزمایشگاهی بسیج